مهران مدیری از کی و چطور این قدر محبوب شد؟
تاریخ انتشار: ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۲۳۱۰۷
آفتابنیوز :
«مهران مدیری از کی و چطور این قدر محبوب شد؟ چقدر محبوبیت او وامدار شرایط فرهنگی بوده؟ و آیا هنوزم محبوب است یا صرفا معروف؟ و شاید مهمترین پرسش: رویکرد اجتماعی او در آثارش چقدر همسو با جامعه است(؟) و آیا آن چه به اصطلاح «حرف دل مردم» میگویند را میتوان در کارهای مهران مدیری پیدا کرد که این میزان طرفدار منطقی به نظر برسد؟ به «پرواز ۵۷» و «ساعت خوش» که برمیگردم، چیزی جز شوق یک جوان و یک قریحه ناپخته در ایجاد کمدیهای ساده حاصل نمیشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
هر چه مدیری به اواخر دهه ۱۳۷۰ پیش رفت، همان دورهمیهاش - چون «جنگ ۷۷» و «پلاک ۱۴» - نیز قافیه را به محصولات دیگری چون زیر آسمان شهر باختند و مدیری دوباره در ۱۳۸۱ با «پاورچین» بازگشت. این شاید تنها کاری از او (در دهه ۱۳۸۰) است که خود میتواند از آن دفاع کند؛ کاری که البته یک اوج دارد و یک سقوط - که انگار از جایی به بعد قضیه بساز و بنداز میان بود که بامزگی نیمه اول سریال جای خود را به رخوت و کشآمدن نیمه دیگر داد. از همان کارهای آغازین مشخص بود که مدیری بدون نویسندگانش، هیچ است. در «پاورچین» این باور به اوج خود رسید اما همین نویسندگان هم وقتی در جایگاه «میرزابنویس» قرار گرفتند و هدف، «صرفا تولید» بود، شکست مدیری حاصل شد. اولین شکست شاید «نقطهچین» بود.
این شکست اما فقط یک شکست در کارنامه مدیری نبود بلکه نتایجی که از پس این شکست حاصل شد قابل توجه است: با چهرهای سروکار است که در کارنامهاش بهوفور «شکست» یافت میشود: «باغ مظفر»، «گنج مظفر»، «مرد دوهزار چهره»، «قهوه تلخ»، «ویلای من»، «شوخی کردم»، «عطسه»، «در حاشیه ۱»، «در حاشیه ۲» و اکنون «دراکولا»؛ آثاری گرانقیمت (که اصلا سهتاش تاریخی است) و همه در طول ۱۵ سال ساخته شده و هیچکس نیست که بپرسد این میزان بهسنگخوردن که قادر است اسپیلبرگ را از پای بیندازد، چطور موجب میشود یک «شکستخورده» همچنان در مرکز توجه باشد! بدتر از این: در این شکستها دو مجموعه وجود دارد که هیچکدام «پایان» ندارد و اتفاقا هر دو مجموعهها مربوط به شبکه نمایش خانگی است؛ یعنی مردم پول داده و هر هفته در طول چندین ماه یک سریال را خریداری کردهاند اما بهراحتی سازنده مقابل دوربین قرار میگیرد و میگوید نشد که سریال را تمام کنیم. با این حساب با کدام معیار میشود برای مدیری جایگاهی که اکنون دارد را متصور شد؟ مهران مدیری چه دارد که هواخواه کم ندارد؟ - که هر که بود، محو میشد در سیستم تولید. آیا واقعا مدیری یک نابغه است یا شرایط ناهنجار فرهنگی باعث میشود او آدم مهمی باشد؟ یعنی اگر مدیری جای دیگری به دنیا میآمد اصلا آدم مهمی بود؟
فعالیتهای او خارج از حیطه کارگردانی نیز نتیجهای عایدمان نمیکند. مهران مدیری در آوازخوانی قابل بررسی نیست و در حوزه بازیگری نقش هیچکس جز مهران مدیری را نمیتواند بازی کند. «دردسر والدین» و «جایزه بزرگ» نشانههایی است برای نمایش اضمحلال بازیگری در حوزه کمدی و بازیهای غیر کمدیاش نیز درست مانند آوازخوانیاش. خاطرم هست سر «درخت گردو» هر جا حضور داشت، مردم را به خنده میانداخت و موضوع «درخت گردو»: بمباران شیمیایی سردشت! این تصدیق را اگر به هر متخصص برای تحلیل بسپاری به اشتراک «تباهی یک ذوق» و «کارنامه افول» میرسد. با این حال مهران مدیری از هواداران بسیاری برخوردار است. برمیگردم به پرسش طرحشده و میگردم دنبال نزدیکی حالوهوای کارهای او یا رفتارهاش - به عنوان یک چهره سرشناس - با «مردم» و این که شاید او دارد حرف مردم را بازگو میکند - حتی در شکستهایش و نتیجه عکس چیزی است که انتظار میرود. در آثار مهران مدیری همه چیز در شکل شیک و بهاصطلاح لاکچری خود نمایش داده میشود. از «پاورچین» تا «دراکولا» فقر معنای بیرونی خود را ندارد. چرکمردگی اجتماعی قابل دریافت نیست و اصلا مسئله سازنده، جامعه نیست و شاید همین باعث میشود مردم او را دوست بدارند؛ یعنی مهران مدیری در رفتار و گفتار و آثار، دنیای دستنایافتنی ماست و بسیاری در آرزوی «جای او بودن» او را دوست میدارند. این البته سادهترین و طبیعیترین نتیجهگیری است اما تماشای «شیکبودگی»ها برای ملت بیرنگ و کدر در احوالاتی چرک و اندوهناک، حتما جذاب است. به همین دلیل «منوچهر هادی» پرفروش است و به همین علت هنوز که هنوز است فیلمفارسی، محبوب. در واقع این مدیری نیست که هوادار دارد بلکه جایگاه اوست.
دوباره میپرسم از خودم: آیا مهران مدیری واقعا محبوب است؟ یا صرفا یک شمایل دارای جذابیت است و چیزی است که مردم به آن نیاز دارند. حال حضور او در تلویزیون بهعنوان مجری و رودررو با تماشاگر را به این اضافه کنید تا این میزان مخاطبش توجیهپذیر به نظر برسد. او انگار با هر شکست، عزتمندتر شده است؛ زیرا
۱) در هر سقوط، همچنان شمایل دستنیافتنی خود را حفظ کرده و هر جامعه مفلوک به یک چهره «به همه جا رسیده» نیاز دارد
و
۲) «رسانه» در اختیار اوست
و
۳) شرایط وخیم و اوضاع و احوال نامساعد اجتماعی، فرهنگی و ... از اوایل دهه ۱۳۷۰ چندان تفاوتی نکرده و تنها شکلش عوض شده است و همین موجب میشود پسماندهای فرهنگ بشوند پرفروشترینهای سال - چون شاید تابویی را میشکنند یا به هر قیمت و زحمتی میخندانند و ما چقدر در حسرت خندیدن. در این میان اگر آقای مدیری با خودنمایی هرچه بیشتر بخشی از «هملت» را از حفظ بخواند، میگویند چقدر باسواد! از باخ که حرف میزند، میگویند «واااو» و هیچکس حواسش به گوشی چسبیده به گوشش که شعری را به اشتباه میخواند یا به عنوان کسی که زندگیاش موسیقی کلاسیک است، «مالر» را «ماهلر» مینامد. باورکردنی نیست اما رسانه قادر است همه چیز را آن گونه که نیست، جلوه دهد. گاهی وقتها رسانه قادر است «گلوی سیاوش» را وادار کند به خنجر کاری جز «بریدن» انجام دهد و آب از آب هم تکان نخورد.»
منبع: روزنامه شرقمنبع: آفتاب
کلیدواژه: مهران مدیری مهران مدیری
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت aftabnews.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «آفتاب» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۲۳۱۰۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
مردم فلسطین، نیازمند دوراندیشی دولتهای مسلمان
نشیب نامین، رییس اجرایی مرکز مسلمانان رواندا در گفتگو با خبرگزاری تقریب با تاکید بر اینکه اسرائیل در ماههای اخیر مهم ترین بازیگر بحران ساز منطقه خاورمیانه بوده است، اظهار داشت: در طول تاریخ چندین دهه ای مناقشه میان اسرائیل و مردم فلسطین هیچ گاه شرایط مانند وضعیت کنونی، خطیر و هزینه ساز نبوده است. مردم مسلمان فلسطین بیش از هر وقت دیگری نیازمند سیاست و دوراندیشی کشورهای مسلمان هستند. کشورهایی که برای تحقق اهداف همگرایانه خود سازمان ها و نهادهای منطقه ای میان خود به وجود آورده اند.
نشیب نامین ادامه داد: اما سازوکارهایی که دولتهای اسلامی از طریق نهادهای همکاری ایجاد کرده اند، تاکنون اقدام عاجلی برای جلوگیری از اقدامات نظامی اسرائیل به عمل نیاورده است. این در حالی است که در سیاست خارجی کشورهای اسلامی باید ارزشهای دین اسلام معیار باشد نه گرایش ها. امروزه با توجه به توانمندی امت اسلامی و فقدان وحدت در جهت گیری سیاسی دولت های اسلامی، امت اسلامی بر سر دوراهی قرار گرفته است، به طوری که یا وحدت و همبستگی اسلامی را ایجاد و بر استمرار و عملیاتی شدن آن متمرکز شوند یا منافع ملی و سرزمینی خود را ترجیح دهند.
او با بیان اینکه ترجیح منافع سیاسی نتیجه ای جز شکست در پی نخواهد داشت، افزود: برای عملیاتی شدن وحدت امت اسلامی و وحدت در سیاستگذاری دولت های اسلامی می توان انگیزه ها وزمینه های متعددی را مطرح کرد. اما در حال حاضر هیچ انگیزه ای بالاتر از موضوع فلسطین مطرح نیست. زیرا شکست مردم فلسطین و پیروزی اسرائیل در بیرون راندن مردم مسلمان از سرزمین شان معنایی جز شکست همه کشورهای جهان اسلام ندارد.
نشیب نامین ادامه داد: هر یک از کشورهای مسلمان منافع خود را در افزایش توان سیاسی و اقتصادی و در نتیجه نفوذ و دامنه قدرت خود می بینند اما این امر چگونه می تواند اتفاق بیفتد در حالی که در منطقه و جغرافیای منحصر به خودشان، اسرائیل می تواند تا این اندازه نفوذ کند و به اهداف اشغالگرانه اش بپردازد. بنابراین کشورهای مسلمان راهی ندارند جز اینکه زیر پرچم توحید اسلامی جمع شوند و از قرآن و عترت تاسی کنند. این وجهی از وجوه اندیشه اسلامی است؛ که نه به دلیل فشارهای پیرامونی همچون منافع سرزمینی و اقتصادی بلکه به دلیل پایه های ایدئولوژیکی آن تحقق پذیر است.